محل تبلیغات شما

آرشیو من



معرفی بازی ماین کرفت

بازی ماین کرفت (به زبان انگلیسی: Minecraft) از پرطرفدارترین، محبوبترین و سرگرم کننده ترین بازی های فکری محصول استودیوی بازیسازی موجانگ (Mojang) است که نسخه های مختلف آن برای سیستم عامل های کامپیوتر و موبایل توسط همین استودیو منتشر شده است.

نسخه PC بازی ماین کرفت تحت عنوان نسخه آلفا در سال ۲۰۰۹ عرضه شد و پس از آپدیت‌های پیاپی که روی نسخه آلفا صورت گرفت، نسخه اصلی و نهایی در سال۲۰۱۱ انتشار یافت.

در همان سال نسخه ‌ای از بازی نیز برای اندروید و iOS منتشر شد و سال بعد برای ایکس‌ باکس ۳۶۰ نسخه ای از ماینکرفت با عنوان نسخه ایکس‌ باکس لایو عرضه گردید.

همه نسخه‌ های ماینکرفت بصورت دوره ای قابلیت به روزرسانی‌ دارند.

خرید گیفت كارت بازی ماین كرفت

توضیحات بازی

بازی ماین کرفت یک بازی سه بعدی است (البته در قسمت خانه سازی) که هدف خاصی را دنبال نمی کند و بازیکن کاملأ آزادانه می تواند نحوه بازی کردنش را انتخاب کند.

بازی به صورت پیش فرض اول شخص است. دنیای بازی به صورت ناهمواری ‌های سه بعدی است و مکعب و مایعات موجود در بازی نمایانگر تنوع ماده‌ هایی مثل خاک، سنگ، تنه درخت، آب و گدازه می باشند.

اصل بازی در واقع جمع کردن و گذاشتن این اشیاء بر روی یکدیگر است.

این بلوک‌ ها در بازی پخش می‌ شوند و بازیکن هنگامی که آزادانه در جهان می‌گردد، این بلوک ها را باید از جای قبلی بردارد و جایی قرار دهد که بتواند سازه ای بنا کند.

می توان گفت دنیای بازی عملاً نامحدود است و به اندازه جستجو و تلاش بازیکن تولید می ‌شود.

دنیای بازی بوم‌ های مختلفی دارد ازجمله این بوم ها می توان به  جنگل و صحرا، مناطق برفی، جلگه، کوهستان، دشت، غار، دریا، رود، موادمذاب، دره اشاره کرد.

خرید گیفت كارت بازی ماین كرفت

بازی ماین کرفت
بازی ماین کرفت

سیستم زمانی بازی دو چرخه روز و شب دارد که هر کدام از این چرخه ها در دنیای واقعی تنها بیست دقیقه طول می ‌کشد.

بازیکنان در طول بازی با موجودات گوناگونی به نام موب (به زبان انگلیسی: mob)  مواجه می‌شوند، مانند حیوانات، روستایی ها یا  شخصیت‌ های دشمن.

حیوانات جزء موب‌های مطیع هستند که در طول روز تولید می‌شوند و برای بدست آوردن غذا و مواد اولیه شکار می‌شوند.

موب‌های دشمن مانند عنکبوت ها، اسکلت ها، زامبی‌ها در طول شب و یا در مکان‌های تاریک مثل غارها تولید می‌شوند.

خرید گیفت كارت بازی ماین كرفت

حالت های موجود در بازی

در نسخه تجاری این بازی دو حالت اصلی وجود دارد. یکی حالت بقاء (به انگلیسی: Survival) و دیگری حالت خلاقانه (به انگلیسی: Creative).

در حالت بقاء بازیکنان باید به جمع ‌آوری منابع بپردازند و برای حفظ و نگهداری میزان سلامتی و گرسنگی خود تلاش کنند.

در حالت خلاقانه بازیکنان موجودی نامحدودی از منابع را در اختیار دارند و می توانند آزادانه هرجایی که می خواهند پرواز کنند. همچنین در این حالت درجه سلامتی و گرسنگی برای گیمر در نظر گرفته نشده است.

حالت سومی هم وجود دارد با نام Hardcore که مانند حالت بقاء است اما در میزان سختی با آن تفاوت دارد.

در این حالت بازیکن فقط یک جان دارد و پس از مرگ باید دنیایی را که ساخته است حذف کند.

بازی ماین کرفت
بازی ماین کرفت

خرید گیفت كارت بازی ماین كرفت

ویژگی های بازی ماینکرفت

در این بازی فعالیت هایی از قبیل اکتشاف، جمع ‌آوری منابع، صنعتگری و مبارزه برای گیمر وجود دارد. یکی از ویژگی ‌های بازی ماینکرفت خلاقانه بودن آن است.

به این صورت که در بازی ماینکرفت گیمر بوسیله مکعب هایی که در اختیار دارد، می تواند آزادانه به ساخت و ساز بپردازد و هر آنچه که در ذهن وی می گذرد به آن دست پیدا کند و یک شهری رویایی مطابق سلیقه خود با تمام امکانات و به زیباترین شکل ممکن بسازد.

از دیگر ویژگی های بازی دارا بودن صداگذاری بسیار عالی با پخش موسیقی متنوع است.

این گیم پلی نسبت به سایر بازی ها بسیار متفاوت و جذاب است.

در Minecraft امکان بازی به صورت گروهی با دوستان توسط وای فای نیز وجود دارد.

بازی ماینکرفت دارای گرافیک بالایی نیست، اما طراحی منحصر آن گیمر را به خود مجذوب خواهد نمود.


چگونه برنامه نویسی را شروع کنیم؟

چگونه برنامه نویسی را شروع کنیم؟ از کجا باید شروع کنیم و چطور باید برنامه نویسی رو یاد بگیریم؟ این ها سوال هایی هستند که دانشجویان کامپیوتر و یا کسانی که به برنامه نویسی علاقه مند شده اند زیاد از خود میپرسند. ما در این مقاله قصد داریم به زبان ساده به تمام سوال های شما برای شروع برنامه نویسی جواب دهیم.این پست برای کسانی که میخواهند تازه وارد دنیای برنامه نویسی شوند بسیار مفید خواهد بود، بنابراین اگر شما یک برنامه نویس هستید و میخواهید حرفه ای تر شوید پیشنهاد میکنیم این پست را تا آخر مطالعه فرمایید.

رای شروع کار باید تصمیم بگیرید تو چه حوزه ای میخواهید وارد شوید و برنامه نویسی کنید. میدانید که برنامه نویسی بیشتر از اون چیزی که فکرش را  می کنید گسترده است و هر کس بهتره بجای اینکه تو همه حوزه ها دست ببرد ، فقط توی یک حوزه خاص و شاید بهتر باشه بگیم یک زبان برنامه نویسی خاص متخصص باشد. این رو به عنوان یک اصل پایه  و مهم در نظر داشته باشید.

حوزه برنامه نویسی خودتان را مشخص کنید

برنامه نویسی دسکتاپ در واقع برنامه نویسی تمام برنامه های کاربردی که توی کامپیوتر ها  میتوان نصب و اجرا شود رو شامل می شود. مانند نرم افزارهای انبار داری، حسابداری، اتوماسیون های اداری و امثال این ها… در این حوزه می شود برای سازمان ها، شرکت ها برنامه  نوشت، اما چون اکثرا سازمان ها با شرکت های بزرگ برنامه نویسی قرارداد دارند شما میتوانید به عنوان یک برنامه نویس در یکی از این شرکت های برنامه نویسی کار کنید و حقوق ماهیانه دریافت کنید.

همچنین میتونید برای خودتان یک پروژه های کوچیک را بنویسید و بفروشید که این کار هم درآمد و آینده اش  کاملا نامشخص است. در حال حاضر داشتن یک شغل مناسب در این حوزه کمی سخت است اما همیشه کار برای افراد خلاق و متخصص وجود دارد.

برنامه نویسی وب از طراحی وب سایت ها تا نوشتن برنامه های تحت وب را شامل می شود. برنامه نویسی در این حوزه بسایر  لذت بخش است. کارهای که شما در این حوزه انجام میدهید  را خیلی ها میبینند. شما می توانید به راحتی برای خودتان و یا بسیاری از شرکتها کار کنید. هرچند در حال حاضر تقریبا هر سازمان، شرکت و شخصی یک وب سایت دارد و همچنین تعداد برنامه نویسان این حوزه خیلی زیاد هست اما برنامه نویسان وب با استفاده از خلاقیت و پشتکار می توانند براحتی در هرکدام از شرکت ها یا سازمان ها مشغول به کار شوند.

برنامه نویسی موبایل شامل برنامه نویسی نرم افزارهایی می شود که در گوشی های موبایل و تبلت ها می توانید نصب و اجرا کنید. در حال حاضر برنامه نویسان موبایل آینده خیلی خوبی دارند. شما در این حوزه خیلی می توانید پیشرفت کنید و چون قطعا در طی چند ساله آینده دنیا به سمت موبایل پیش خواهد رفت، هر شرکت یا سازمان یک اپلیکیشن خاص خودش را که روی موبایل نصب می شود خواهد داشت. پس شما میتونید به عنوان یک برنامه نویس موبایل در شرکتهای برنامه نویسی یک حقوق ماهیانه نسبتا خوب داشته باشید و اگرهم بخواهید بصورت مستقل کار کنید با داشتن ایده های خوب درآمد خوبی خواهید داشت.

برای اندروید برنامه نویسی کنیم یا IOS؟

برنامه نویسانی که میخواهد در حوزه موبایل کار کند نیز بین اندروید و IOS میتوانند تردید پیدا کنند. این سوال جوابش واقعا مشخص است: خب مسلم است اندروید! بیش از ۸۰ درصد گوشی های هوشمند سیستم عامل اندروید دارند و در ایران این رقم تا ۹۰ درصد افزایش پیدا کرده. آینده اندروید نیز با حمایت گوگل درخشان است.

پس شکی نیست که کدنویسی برای اندروید بهتر است. برای نوشتن اپلیکشن های اندروید نیز زبان جاوا را بهتر است یاد بگیرید. زبان جاوا یک زبان دوست داشتنی است و چون شما احتمالا قبلا با سی یا سی پلاس پلاس کار کرده اید کار با جاوا نیز برایتان راحت خواهد بود چون بسیار شبیه بهم هستند.

بهترین زبان برنامه نویسی چیست؟

اگر از هرکسی که کمی با برنامه نویسی  آشنایی دارد بپرسید که بهترین زبان برای شروع برنامه نویس چیست؟ بدون شک جوابش C یا C++ خواهد بود.C را میتوان یک زبان مادر دانست بطوری که خیلی از زبان های کنونی از این زبان متولد شده اند. برای شروع پیشنهاد ماهم سی یا سی پلاس پلاس یا جاوا است.

البته نیاز نیست همه چیز را یاد بگیرید در ابتدا بهتره مفاهیم کلی مثله متغیرها، انواع داده ها، آرایه ها، دستورات کلیدی مهم، تابع نویسی، کلاس ها، ارث بری، اشارگرها و امثال اینها رو یاد بگیرید. چون این مفاهیم در همه زبان ها وجود دارند و شما را آماده یادگیری زبان اصلی که میخواهید با آن کار کنید میکند.

برای یادگیری برنامه نویسی چکار کنیم؟

شاید از هر کسی که اکنون برنامه نویس است بپرسید با چه روشی توانسته برنامه نویس را یاد بگیرد به شما جواب های متفاوتی بدهند. بعضی ها بر روی کتاب تاکید دارند چون معتقند بسیار منسجم است مخالفان نیز یادگیری از روی کتاب را واقعا خسته کننده میدانند. عده ای هم اینترنت را بهترین استاد می دانند چون اعتقاد دارند هرچیزی درآن یافت میشود مخالفان نیز میگوید اینترنت در واقع انبوهی از اطلاعات است که میتواند شما را سردرگم کند همچنین هرکسی میتواند آنها را تولید کرده باشد و معتبر نباشد.

یک عده هم رفتن به کلاس های رو به دلیل پروژه محور بودند پیشنهاد میدهد، مخالفان این روش یادگیری را استاد محور و متکی به دانش مدرس میدانند. فیلم های آموزشی شرکت های معتبر آموزشی هم روشی که است که بعضی ها پیشنهاد میدهد که در اینجا مخالفان حرفی برای گفتند ندارند. چون تمام ویژگی های خوب روش های قبلی را باهم دارد: منسجم است، بهترین اساتید جهان مدرس آنهایند، ارزان قیمت است و پروژه محور هستند.

روشی را برای یادگیری برنامه نویسی انتخاب کنید که ساده باشد و باعث شود از یادگیری لذت ببرید. اگر از من بپرسید چه روشی را برای یادگیری برنامه نویسی پیشنهاد میدهم بدون شک اولین گزینه من دیدن فیلم های آموزشی است.

با این توصیفات همین الان می توانید برنامه نویسی را شروع کنید،با استفاده از دوره های آموزشی کدفرند می توانید در کوتاه ترین زمان نتیجه دلخواه را بدست آورید.


این مشکلی بود که من داشتم فیلم های زیادی ذاشتم اما می خواستم در تلوزیون 40 اینچ خونه آن ها را نگاه کنم نه در کامپیوتر مطالعات زیادی در این زمینه انجام دادم و در نهایت به چندین انتخاب رسیدم

1- خرید یک هارد مدیا پلیر 

2- خرید یک گیرنده دیجیتال

3-خرید یک مینی پی سی اندروید

4- خرید یک تبلت و اتصال آن با کابل اچ دی ام آی به تی وی


بعد از مطالعات و خرید و امتحان کردن این روش ها به نتایج خوبی رسیدم که قصد دارم در ادامه شما را در این مورد راهنمایی کنم

(بالا در آسمان)

ژانر : درام، عاشقانه

کارگردان : Jason Reitman

نویسنده : Jason Reitman

فروش افتتاحیه : 25 میلیون دلار

ناشر: --

تاریخ اکران : 23 دسامبر 2009

زمان فیلم : 109 دقیقه

زبان : English

درجه سنی : R

7.8

میانگین امتیاز منتقدین : -A

مشاهده تریلر این فیلم(کلیک کنید)

 

 

خلاصه داستان :

داستان در مورد مردی است که شغل اش اخراج کارمندان از شرکت های گوناگون است. تخصص اصلی او اخراج این کارمندان به نحوی است که کمترین آسیب روانی را متحمل شوند. در این مسیر او با دختری به عنوان رقیب شغلی مواجه می شود که روشی متفاوت و تند تر از او دارد. همچنین او با زنی آشنا می شود و احساس می کند که به او دلبستگی پیدا کرده است اما


بازیگران :

George Clooney,

Vera Farmiga,

Anna Kendrick,

Jason Bateman,

Danny McBride





کلونی در فیلم، نقش یك كارمند را به نام رایان بینگام دارد كه همراه چند كارمند دیگر تعدیل نیرو شده؛ مردی كه برجسته‌ترین ویژگی او ناپایداری و بی‌ثباتی‌اش است. او روز‌های خود را به سفر از یك شهر به شهر دیگر می‌گذراند و به رایگان این خبر را به همكارانش می‌رساند كه بزودی از كار بیكار خواهند شد. او در هتل‌ها و هواپیما‌ها و فرودگاه‌ها زندگی می‌كند و می‌گوید: تمام چیز‌هایی كه شما در ارتباط با پرواز با هواپیما از آنها متنفر هستید، من را به یاد این می‌اندازند كه در خانه خودم هستم.» او در یك سال گذشته 322 روز در جاده‌ها بوده و 43 روز فلاكت‌بار را در یك واحد یك تخته كه در اوماها اجاره كرده ، گذرانده است. تنها هدفش در زندگی این است كه 10 هزار مایل را طی كند تا بتواند هفتمین عضو یك باشگاه خیلی نادر بشود.

2 حادثه، نظم زندگی منظم رایان را به هم می‌ریزد. اولین حادثه آشنایی اتفاقی او با همسفری به نام الكس (ویه‌را فارمیگا) است كه در مورد خودش می‌گوید: من را مثل خودت بدان». دومین حادثه این است كه كریگ گرگوری (جی سون بیتمن) رئیس رایان تصمیم گرفته یك راهبرد افراطی جدید را كه نیروی استخدامی جدیدش ناتالی كینر (آنا كندریك) به او پیشنهاد كرده اجرا كند؛ یعنی استفاده از كنفرانس ماهواره‌ای برای رساندن خبر تعدیل نیرو به كارمندان. رایان برای آن كه ثابت كند این راهش نیست، ناتالی را با خود در جاده‌ها همسفر می‌كند كه البته این كار او نتایج غیرمنتظره‌ای در بر دارد.



فیلم به بحث و جدال همیشگی متأهل شدن (دادن تعهد)و ازدواج نکردن (زندگی مجردی و بدون تعهد) می پردازد و به نحو استادانهای هم بهاین موضوع می پردازد. جرج کلونی در ابتدای فیلم در قالب تلاش برای اخراج کارمندانبه صورتی موجه و قابل پذیرش و برگزاری جلسات سخنرانی که در آنها می گوید کوله پشتیخود را پر نکرده و همیشه خالی نگاه دارید به نوعی از عدم تعهد دادن و زندگی آسودهو بی دغدغه بدون تعهد دفاع میکند. اما در ادامه فیلم با عشقی که نسبت به زنی پیدامیکند و بلایی که نامزد خواهرش میخواهد سر خواهر او بیاورد کم کم اهمیت تعهد دادنو مسائل و مشکلات بی تعهدی و زندگی مجردی را به نحو زیبایی درک میکند و دیگر قادرنیست به سخنرانی در باره موضوع زندگی با کوله پشتی خالی ادامه دهد. او با انجام یکمشاوره بر خلاف مشاوره های قبلی خود نامزد خواهرش را متقاعد میکند که دادن تعهد وزندگی مشترک کار خوبی است و او را پای میز عقد میکشاند و سپس سراغ معشوقه خودمیرود و دیگر نمیتواند جدایی او را بین سفرهایش تحمل کند به طوریکه که دیگر تمرکزیروی سخنرانی زندگی با کوله پشتی خالی نداشته و میخواهد با او زندگی مشترک متعهدانهای را آغاز کند اما وقتی بلاخره محل زندگی او را پیدا میکند در کمال ناباوریمیبیند که زن دارای شوهر و بچه است و به او میگوید که صرفا به او به عنوان یکسرگرمی و زنگ تفریح نگاه میکرده نه یک رابطه متعهدانه همیشگی. زن همچین میگوید کهخودت یک چنین رابطه موقتی را میخواستی و همیشه طرفدار کوله پشتی خالی بودی. دراینجا جرج کلونی ضربه سختی از این دیدگاه مزخرف خود میخورد و قسمت زیادی از پولهایخود را صرف خوشبختی زندگی خواهر و شوهر خواهرش میکند که به زندگی متعهدانه و مشترکتا آخر عمر پرداخته اند


نکته بسیار جالی این جا است که این فیلم وقتی از تلوزیون ایران پخش شد موضوع این فیلم کاملا متفاوت است در این جا کلونی که قصد ازدواج ندارد وقتی به سمت معشوقه اش میرود او به کلونی میگوید دیر کردی و من ازدواج کردم واقعا دست صدا و سیما درد نکند با این دوبله کردن فیلم علاوهبر این بسیاری از صحنه های فیلم نیز سانسور شده است


امروز 8 فروردین 1392 فیلمی از شبکه یک پخش شد که ماجرای واقعی بزرگترین سرقت در کشور نروژ در مورخه 2004میباشد

نوکاس به کارگردانی اریک اسکادبرگ در سال 2010 ساخته شده و فورد وینتز کانز و مارتین سینوبرگ در آن ایفای نقش کرده‌اند.

 

یک گروه سارق مسلح که لباس پلیس ضدشورش را به تن کرده‌اند به بانک نوکاس در شهر استاوینگر در کشور نروژ حمله می‌کنند و مبلغ 57 میلیون کرون نروژ را می‌ربایند. سارقان پس از ورود به بانک کامیون بزرگی را جلوی درب پارکینگ اداره پلیس آتش زده و مانع خروج ماشین‌های پلیس از اداره می‌شوند. آنها پس از فرار از بانک قصد خروج از شهر را دارند که توسط پلیس تحت تعقیب قرار گرفته و در خیابانهای شهر به هم تیراندازی می‌کنند. رئیس پلیس و چند سارق عاقبت کشته و زخمی شده و بقیه سارقین دستگیر می‌شوند. آنها که محکوم به ی و همدستی در قتل نیروی پلیس هستند به زندان می افتند. پلیس 6 میلیون کرون به سرقت رفته را می‌یابد اما 51 میلیون کرون ناپدید شده و تا به امروز نیز پلیس نروژ نتوانسته این مبلغ پول را پیدا نماید.


جالبترین نکته در 10 سال از 1994 تا 2004 تنها 78 گلوله شلیک کرده که 49 از آن ها در ماجرای لوکاس بوده است 






نام مستند : Chimpanzee – شامپانزه

سال انتشار: ۲۰۱۲

مدت زمان: ۷۸ دقیقه

کیفیت : BDRip 720p

زبان : انگلیسی


خلاصه : یک شامپانزه نوزاد که تمام عمر خود را ش در جنگل هایی در امتداد ساحل عاج سپری می کند. اسکار جوانان در طول یک حمله از یک گروه رقیب از شامپانزه ها یتیم میشه و لحظات غم انگیزی را سپری می کند. پس از آن، او برای زنده ماندن خود تلاش می کند ، و او توسط شامپانزه های دیگر پذیرفته شده است. اما اسکار در تلاش است ، تا زمانی که او توسط یک مرد از گروه خود جدا شده و تحت سرپرستی آن مرد هست…


این متن را من در نوروز 92 مینویسم در این وانفسای بی فیلمی که هیچ فیلم خوبی از تلوزیون پخش نمی شود یک مستند بسیار عالی از شبکه مستند به نام شامپازه پخش شد که بی نظیر بود 78 دقیقه این مستند لذت بخش و سحر انگیز بود . تلاش سه ساله سازندگان این سریال واقعا انسان را به تحسین وا میداشت. مهمترین بخش این مستند زمانی است که مادر اسکار میمیرد یعنی کشته می شود و اسکار تنها و گرسنه توسط رئیس گروه یعنی فریدی به عنوان پسر خوانده پذیرفته می شود  این مستند در پارک ملی تای واقه در ساحل عاج ساخته شده است

Ta National Park (Parc National de Ta) is a national park in Côte d'Ivoire containing one of the last areas of primary rainforest in West Africa. It was inscribed as a World Heritage Site in 1982 due to the breadth of its flora and fauna. Five mammal species of the Ta National Park are on the red list of threatened species: Pygmy Hippopotamus, Olive Colobus monkeys, Leopards, Chimpanzees and Jentink's Duiker.[1][2][3][4]

Ta National Park is approximately 100 km from the Ivoirian coast on the border with Liberia between the Cavally and Sassandra Rivers. It covers an area of 3,300 km² with a 200 km² buffer zone up to 396 m.

The Tai Forest reserve was created in 1926 and promoted to National Park status in 1972. It was recognised as a UNESCO Biosphere Reserve in 1978 and added to the list of Natural World Heritage Sites in 1982.[5]

The Tai Forest is a natural reservoir of the Ebola virus. The World Health Organization has expressed concern over the proximity of this reservoir to the International Airport at Abidjan.[6]


The park consists of 4,540 km² of tropical evergreen forest located at the South Western corner of Côte d'Ivoire, bordering Liberia. Altitudes vary from 80m to 396m (Mt. Niénokoué). The Park is situated on a PrecambrianGranitePeneplain of migmatites, biotites and gneiss which slopes down from the gently undulating drier north to more deeply dissected land in the south where the rainfall is heavy. This plateau at between 150–200 meters is broken by several granite inselbergs formed from plutonic intrusions, including the Mont Niénokoué in the southwest. A large zone of varied schists runs north-east to south-west across the park, dissected by tributaries of the main watercourses which run parallel to it: the N'zo, Meno and Little Hana and Hana rivers, all draining southwest to the river Cavally. In the wet season these rivers are wide, but in the dry season become shallow streams. The northern border of the adjoining N’Zo Faunal Reserve is formed by the large reservoir behind the Buyo Dam on the N'zo and Sassandra rivers. There is some swamp forest in the northwest of the Park and in N'zo. The soils are ferralitic, generally leached and of low fertility. In the southern valleys there are hydromorphic gley and more fertile alluvial soils (DPN,1998). Gold and some other minerals exist in small quantities





.


راوی داستان جین لوئیز دختر یك وكیل است كه  داستان را از 7 سالگی خود آغاز می كند. بصورت خطی ماجرای زندگی اش را در شهر می كمب در ایالت آلاباما شرح می‌دهد.  او با پدر وكیل ، برادرش جیم  كه 5 سال بزرگتر از خودش است و یك زن سیاهپوست جدی و مهربان  كه بعد از مرگ مادرشان از جین و جیم نگه داری می كند زندگی كرده است.

تا نیمه های كتاب ما با نحوه زندگی مردم این شهر كوچك ، تعصبات شان ، دوستی ها و دشمنی ها و مشكلات معیشتی آنها آشنا می‌شویم.

پدر جین لوئیس وکیلی جسور و انسان دوست و پدری فهیم، دوست داشتنی و آرام است كه در كارهای بچه ها بیش از حد مداخله نمی كند و به كنترل غیر مستقیم و تذكر بسنده می كند. در نیمه های كتاب پدر،  وكالت مرد سیاه پوستی را به عهده می گیرد كه یك سفید پوست به دروغ متهم به به دخترش كرده است . خانواده شاكی همیشه مست و مجنون هستند و بر اهالی شهر دروغ شان آشكار است اما كسی اهمیتی به مظلومیت تام- متهم نمی دهد.  با پذیرفتن این وكالت ، خانواده ی جین مورد آزار و اذیت مردم سفید پوست شهر قرار می گیرند وبچه ها كه آسیب پذیرتر هستند وضعیت پیچیده ای را تجربه می كنند. به شناخت عمیق تری از انسان ها ، جامعه ، اطرافیان و  پدرشان دست می یابند.  در این مسیر مجبور می شوند با شرایط تحمیلی مبارزه كنند.

روایت  رمان ساده و پركشش است. انتخاب راوی نوجوان یاد آور "بارون درخت نشین" ایتالوكالوینو است.  این رمان به حق یكی از شاهكارهای ادبیات جهان محسوب می شود .

نام كتاب به این دلیل انتخاب شده كه پدر جین در یك صحنه، تفنگ بادی ای به فرزندانش هدیه می دهد و یاد آوری میكند هرگز به مرغ مینا شلیك نكنند چون مرغ مینا پرنده ی بی آزاری است.

در پشت جلد کتاب آمده : "تم اصلی رمان معصومیت و قربانی شدن آن در برابر بی عدالتی و تعصب نژادی است."

 این كتاب پیش از این در سال 1347 به فارسی ترجمه و منتشر شده بود و حالا در سال 1390 دوباره به همت نشر امیركبیر در اختیارمان قرار دارد.


دیالوگ هایی از فیلم کشتن مرغ مینا

آتیکاس فینچ (گریگوری پِک) [دخترش، اسکات، را روی زانوهایش نشانده]: چیزایی هست که هنوز اونقدر بزرگ نشدی تا بفهمیشون. شایعاتی توی شهر هست که من نباید خیلی برای دفاع از این مرد تلاش کنم. [او وکیل مرد سیاهپوستی است که متهم به به دختری سفید شده است]
اسکات: اگه نباید ازش دفاع کنی، پس چرا این کارو می‌کنی؟
آتیکاس: به چندین دلیل. مهم‌ترینش اینکه، اگه این کارو نکنم، دیگه نمی‌تونم سرم رو توی شهر بالا بگیرم. حتی دیگه نمی‌تونم به تو و جِم بگم حق ندارید چه‌کار بکنید! [دستانش را دور کمر دخترش حلقه می‌کند] تو چیزای زشتی راجع به من توی مدرسه خواهی شنید. ولی ازت می‌خوام یه قول بهم بدی: که بخاطر این موضوع کتک‌کاری نکنی، حالا هر چی هم که بهت بگن!

آتیکاس فینچ: زمانی رو که پدرم بهم یه تفنگ داد یادم می‌یاد. بهم گفت نباید باهاش چیزی تو خونه رو هدف بگیرم، فکر کنم چون اون‌موقع تو حیاط پشتی به قوطی‌های حلبی شلیک کرده‌بودم، اما گفت بالاخره یه روز بهم اجازه می‌ده به پرنده‌ها شلیک کنم و هرچی که بخوام، می‌تونم زاغ کبود بزنم، اما یادم باشه که کشتن مرغ مقلد یه گناهه!
جِم: چرا؟
آتیکاس: خب، گمان کنم چون مرغ مقلد تنها کاری که می‌کنه، آوازخونیه که ما لذت ببریم. اونا محصولات مزارع مردم رو نمی‌خورن. توی کرت‌های ذرت آشیانه نمی‌سازن. کاری نمی‌کنن، جز این‌که با تمام قلبشون برامون آواز بخونن.

آتیکاس: باید حافظه‌مو از دست داده‌باشم، نمی‌تونم به‌خاطر بیارم جِم بین ساعت ۱۲ تا ۱۳ کجا بوده! هرچی که هست، باید قبل از دادگاه باشه. البته روشنه که این یه مورد دفاع‌شخصی بوده. من، آه‌ه‌ه، من، فوراً می‌رم اداره و…
کلانتر تِیت: آقای فینچ، شما فکر می‌کنید جِم به باب اِوِل چاقو زده؟! واقعاً این چیزیه که فکر می‌کنید؟ پسر شما هرگز کسی رو نمی‌کشه!
[آتیکاس و کلانتر به بو»، مرد لالی که جان بچه‌های آتیکاس را نجات داده و در اتاق است، خیره می‌شوند]
کلانتر: باب اِوِل خوش روی چاقوش افتاده، اون خوشو کشت! یه سیاهپوست بی هیچ دلیلی مرده. حالا این مرد مسئول این مرگ هست. بذارید این‌دفعه، مرده، خود مرده رو دفن کنه آقای فینچ. تا حالا نشنیدم کسی بگه برای یه شهروند جلوگیری از جُرم، برخلاف قانونه و باید دادگاهی بشه. این مرد دقیقاً چه‌کار کرده؟ البته ممکنه بهم بگید وظیفه‌مه که همه‌چیز رو برای مردم شهر توضیح بدم و چیزی رو پنهان نکنم. خب، می‌دونید بعدش چی می‌شه؟ تمام خانم‌های شهر، از جمله زن خودم درِ خونه‌ی این مرد رو می‌زنن و براش شیرینی می‌برن. فکر دستگیر کردن مردی که به شما و این شهر خدمت بزرگی کرده و کشتنش، برای من، این گناهه… این یه گناهه! و من حتی فکرشم نمی‌کنم! شاید خیلی سرم نشه آقای فینچ، ولی هنوز کلانتر این شهرم و باب اِوِل خودش روی چاقوش افتاد. شب بخیر آقا! [کلانتر خانه‌ی فینچ را ترک می کند.]
اسکات: آقای تِیت حق داره!
آتیکاس: منظورت چیه؟
اسکات: خب، مگه کشتن بو با کشتن مرغ مقلد چه فرقی داره؟!

پ‌ن: امروز، ۴۸اُمین سالگرد اکران فیلم به‌یادماندنی کشتن مرغ مقلد» است، در روزهایی که جامعه‌ی آمریکا ملتهب از نبرد برای دستیابی به برابری حقوق سیاهان با سفید پوستان بود. خاطره‌ی گریگوری پک»، برای همیشه نزد سینمادوستان زنده می‌ماند. زمان ثابت کرد، او تنها بازیگری در تمام تاریخ بود که می‌توانست این نقش را بپذیرد. در آینده، پرونده‌ای برای این مرد بزرگ می‌نویسم، در وقتی مناسب!








رمانی دیگر از نویسنده بزرگ قرقیز، چنگیز آیتماتوف.

 

نویسنده : چنگیز آیتماتوف

مترجم : محمد مجلسی

انتشارات : دنیای نو

قطع : رقعی

تعداد صفحه : 280

 زبان : فارسی

تاریخ انتشار : 1387 (چاپ دوم )

زمانی که بدبختی ، فقر و دشمنی دنیا را به سیاهی محض کشانده . یک دانشمند برای تحقیقاتی به مدار زمین میشود و متوجه میشود که میتواند مشخص کند که از بین  نوزادانی که در رحم مادر هستند کدامیک دوست دارند پا به دنیا بگذارند و کدامیک نه . و این موضوع را با مردم زمین در میان میگذارد و شکم مادرانی که نوزادان ِ ناراضی دارند را تیره میکند تا از به دنیا آمدن آنها و در نتیجه زشت تر شدن دنیا جلوگیری کند اما .


یک رمان علمی تخیلی از آیماتوف قرقیز  البته رمان چندان قوی نیست یک شخص به نام فیلوته ادعا می کند دراثر تحقیقاتی که در فضا انجام داده به این نتیجه رسیده که عده ای از جنین ها هستند که نمیخواهند به دنیا بیایند و میخواهد با فرستادن اشعه ای این را مشخص کند این خبر باعث آشوب فراوانی در دنیا می شود که در نهایت با خودکشی کشیک فضایی فیلوته پایان یپذیرد. فیلوته که روسی است قبلا یک دانشمند روسی بود که تحقیقات علمی غیر انسانی انجام میداده که بعدها با دیدن یک زندنی ی زن متنبه شده و  برای تبعید خودش به فضا میرود

داستان به نظر من ایراداتی را دارد اول این که پیرنگ خیلی عالی مثل کتاب اورول ندارد و دوم این که بیشتر شعارمیدهد به طور مثال اصلا معلوم نمیشود چه گونه فیلوته به این نتیجه رسیده است به هر حال آیماتوف نویسنده بزرگی است که ارزش خواندن کتابش را برای یک بار دارد


مغز تنبل کارگاه شیطان است.
تنبلی
کارکن، پیش از آن‌که نیازمندی به کار وادارت کند.
کار
عروس زندگانی، کار نام دارد. اگر شما داماد این عروس شوید، فرزند شما سعادت نام خواهد داشت.
کار
حرف حق در شما مؤثر خواهد بود، حتی اگر آن را قبول نداشته باشید.
حقیقت
چشم دیگران چشمی است که ما را ورشکست می‌کند، اگر همه به‌غیر از خودم کور بودند، من نه به‌خانهٔ باشکوه احتیاج داشتم نه به‌مبل عالی.
چشم و هم چشمی
تنبلی آنقدر به‌کندی حرکت می‌کند که فقر و تنگدستی به‌سهولت از آن سبقت می‌گیرد. کارهای خود را دنبال کن وگرنه آن‌ها تورا دنبال خوهند کرد.
کار
تنبلی
پیش از ازدواج چشم‌ها را خوب باز کنید، بعد از ازدواج کمی ببندید!
ازدواج
برای ثروتمند شدن، تنها دانستن راه درآمد کافی نیست، باید راه خرج‌کردن را هم به‌خوبی دانست.
ثروت
اگر می‌خواهی رازی را از دشمنان پنهان بداری، آن‌را هرگز برای دوستانت فاش مکن.
رازداری
اشخاص زیرک از بدبختی و گرفتاری‌های دیگران متنبه می‌شوند ولی اشخاص ابله از بلاهای خود عبرت نمی‌گیرند.







جامین فرانكلین
دانشمند و تمدار امریكایی ( 1706- 1790)
ویرایش : مریم فودازی


بنیامین فرانكلین یك دیپلمات، تمدار، دانشمند و صاحب چاپخانه بود. او عدسیهای دوكانونی و فر خوراك پز را اختراع كرد و آزمایشاتی در رابطه با الكتریسیته انجام داد. فرانكلین در سال 1706 در بوستون، ماساچوست متولد شد. او هوش و استعدادش را در خواندن و نوشتن به زودی نشان داد. در سن ده سالگی مدرسه را ترك كرد تا حرفه پدرش یعنی ساختن شمع را یاد بگیرد. بنیامین جوان از این كار متنفر بود و یك سال بعد، در مغازه برادرش جیمز شروع به كار چاپ كرد. بعد از 5 سال، مغازه برادرش را ترك كرد و به نیویورك رفت تا كاری پیدا كند، اما موفق نشد و به فیلادلفیا- كه در آن زمان شهر بزرگتری بود- رفت. فرانكلین به عنوان یك چاپگر بسیار موفق بود .ثروت به او فرصت داد تا روی اختراعات و علاقه مندی هایش كار كند. زمانی كه فهمید اجاقهای معمولی كارآمدی چندانی ندارند، اجاق فرانكلین را برای استفاده بهتر از حرارت طراحی كرد. اجاق فرانكلین هوای سرد را گرفته، گرم می كرد و سپس هوای گرم شده را به چرخش درمی آورد.
این اجاق در امریكا و اروپا بسیار رواج یافت. در آن زمان، الكتریسیته به تازگی در اروپا كشف شده بود. از این رو، فرانكلین به شدت جلب آن شد و شش سال از زندگی خود را صرف تلاش برای تولید الكتریسیته كرد. فرانكلین بر روی این ایده كه بارهای الكتریكی سبب تولید رعد و برق می شوند، متمركز شد. وی پیشنهاد كرد كه از میله های برقگیر رعد و برق برای دور كردن الكتریسیته از ساختمانها استفاده كنند تا از سوختن آنها جلوگیری شود. او با بستن یك كلید آهنی به دنباله یك كایت در طوفان، موفق به شناسایی بارهای الكتریكی شد. این رعد و برق، همان الكتریسیته بود. بنیامین فرانكلین سالهای آخر عمرش را صرف بررسی و مطالعه بر روی كلونیها و تولید آن برای ایالات متحده كرد. وی در سال 1790 در كشوری كه در شكل گیری و پیشرفت او نقش مهمی داشت، درگذشت.
بنیامین فرانكلین» در هفت سالگی مرتكب اشتباهی شد كه در هفتاد سالگی نیز آن را بخاطر داشت. پسر هفت ساله ای بود كه عاشق بیقرار یك سوت شد و بقدری تحریك شده بود كه بی مطالعه و بدون اینكه قیمتش را جویا شود، تمام پول های خود را روی پیشخوان مغازه ریخت و سوت را برداشته، خوشحال از دكان خارج شد. هفتاد سال بعد، در نامه ای به یكی از دوستانش نوشت: آن روز بقدری خوشحال بودم كه نمی توان حدی برایش متصور شد». اهل خانه از صدای سوت او، انگشت ها را در گوش كرده بودند، اما موقعی كه خواهر و برادرش متوجه شدند كه خیلی بیشتر از قیمت حقیقی سوت را پرداخته است، او را مسخره كردند؛ بطوریكه اوقاتش تلخ شد و به گریه افتاد.
سالها بعد، حتی زمانیكه فرانكلین یك شخصیت برجسته جهانی و سفیر كبیر امریكا در پاریس بود، هنوز این موضوع را به یاد داشت و فراموش نكرده بود كه خیلی بیشتر از قیمت واقعی برای آن سوت داده و بیش از لذتی كه برایش داشت، بعداً پشیمان شده بود. این ماجرا برای او درس بسیار خوبی بود و خودش همیشه می گفت : چون بزرگ شدم و قدم در اجتماع نهادم، با مشاهده اعمال دیگران دریافتم كه در طول روز با عده زیادی روبرو می شوم كه خیلی بیشتر از ارزش واقعی برای این قبیل سوت ها می پردازند. بطور خلاصه، به عقیده من قسمت عمده بدبختی های بشر ناشی از این است كه ارزش چیزها را به خطا تخمین زده و برای بعضی از آنها، بهایی بیش از ارزش واقعی شان می پردازد».

آوینی فیلم:

- نویسنده و كارگردان: بهرام توكلی


ـــــــــــــــــــــــــــــــ
- خلاصه داستان:
ــــــــــــــــــــــــــــــ

قصه خانواده ای را روایت می كند كه پای دخترشان مشكل دارد و تمام دغدغه این خانواده رفع مشكل اوست، این خانواده سه نفره در آرزوی دستیابی به رویاهای خود هستند.


ــــــــــــــــــــــــــــ
- حاشیه فیلم:
ـــــــــــــــــــــــــــ

- "اینجا بدون من" اقتباسی از نمایشنامه "باغ وحش شیشه ای" نوشته تنسی ویلیامز است.
- بهرام توكلی متولد 1355-تهران و دارای كارشناس ارشد سینما، پیش از این فیلم های "پا در بهشت" و "پرسه در مه" را كارگردانی كرده است.
- حسین كیانی» نمایشنامه نویس و كارگردان مطرح تئاتر ایران هم در نگارش فیلمنامه با او همكاری می كند.
- تا روز های پایانی بر روی حضور اینجا بدون من» در جشنواره شك و شبهه هایی وجود داشت.
- فیلمبرداری 25 آبان ماه آغاز شده و تا اوایل بهمن هم ادامه داشت. تدوین همزمان هم توسط بهرام دهقانی» انجام می گرفت.
- ساخت موسیقی فیلم را هم حامد ثابت بر عهده دارد. او با فیلم پرسه در مه مورد تمجید های بسیاری قرار گرفت و همچنان همكاریش با توكلی ادامه دار است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- قسمتی از دیالوگ:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

| خانه | شب | داخلی |

مادر در حال حرف زدن با تلفن است،یلدا مجسمه های شیشه ای اش را روی لبه آیینه دستشویی ردیف كرده و با دقت آنها را می شوید،احسان دارد گوشه ای از اتاق خواب را می گردد وچیزی را كه دنبالش می گردد را پیدا نمی كند، كم كم كلافه می شود،مادردارد درباره یكی از كرم های شركت تبلیغ می كند و طرف پشت خط هم به خرید بی علاقه است و در نهایت وسط حرفهای مادر گوشی را می گذارد،احسان كلافه مقابل مادر ایستاده.

مادر: چیه.چرا اینجوری نگا می كنی برو كنار كار دارم
احسان:من باید چیكار كنم شما دست از سر من برداری

مادر:باززد به سرت؟
احسان:آره شما یه كاری می كنی آدم می زنه به سرش

مادر:صداتو بیار پایین،انداخته تو گلوش داد می زنه،اگه آروم شدی بیا ببینم چی شده
احسان:اون چند تا دونه مجله فیلم من چه كاری داره به شما ؟چرا جمعشون كردی ؟كجاریختیشون

مادر:اولا كه چند تانبود و دویصت تا بود
احسان:دویست تا چند تا نیس؟

مادر:نه نیس، چند تا یعنی یكی دوتا ، بعدشم همونادیوونت كرده، انقدر از اون مزخرفات از سینما و فیلم می خونی كه زده به سرت ،اگه دوس داری برو تا نصفه شب پولاتو بده فیلم ،از این چرت و پرتام بخر تو خیابون بخون كه لازمم نیس من بگم خودت داری اینكارو می كنی اونم با پولی كه می تونی دستت برا خونه یه چیزی بخری بیاری اما من نمی ذارم این چیزایی كه بچه ها مو ددیوونه می كنن تو خونه من رو هم تلنبار شن.
احسان:تو خونه شما،ببخشین كی داره كرایه این خونه رو می ده،من دارم مث خر كار می كنم اونموقع اینجا شده خونه شما

مادر:صداتو بیار پایین
احسان:نمی تونم،دیگه نمی تونم خفه خون بگیرم مادر من،فكر كردی هر كی شبیه توا سالمه هر كی شبیه تو نیس خله، همه ام باید فقط در خدمت این باشن كه شما چی می خوای، الان داری
چیكار می كنی برنامه ات چیه،همه باید بفهمنت اما هیچكی كارنداره من چی می خوام،تو این خراب شده چه غلطی دارم می كنم، تو كه مادرمی، اینی ،چه انتظاری هس از بقیه

مادر:درس حرف بزن
احسان:نه دیگه،زنگ می زنی به درو همسایه ماتیك می فروشی،شب جای بقیه همكارات اضافه كاری وامی سی كه پول جمع كنی كاناپه بخری واسه آقا دامادی كه هیچوقت از این در نمیاد تو،تو اصلا می دونی این دختر از این خونه جز تا سر كوچه نمی ره بیرون؟شماها هردوتون غیر عادی رفتار می كنین اون موقع من خلم نه؟

مادر:من غیرعادیم احسان؟
احسان:نگفتم غیر عادی ای گفتم داری غیر عادی رفتار می كنی

مادر:بعد تو كه همه شبو تو سینمایی، چند بار تو یه شب یه فیلمو میبینی همه فكرو ذكرتم مزخرفایی كه تو فیلماس كتابشم جمع می كنی،هر شبم تا سه صبح تو جات وول می خوری شبام تو خواب مثل دیوونه ها با خودت حرف می زنی،روزی سه پاكتم سیگار می كشی تو این سه ساله ام یه ترفیع نتونستی از اون انبار كوفتی بگیری عادی هسی.من غیر عادیم احسان:خب آره حال من خیلی خرابه.وضعم ریخته به هم

مادر:همینه دیگه، تو حق نداری جوری رفتار كنی كه از همون كارتم بندازنت بیرون،اونموقع خرج و دخل همه خونواده می ریزه به هم اگه بیكار بشی ،حق نداری با زندگی خواهرت بازی كنی.
احسان:ببین من عاشق اینم كه یكی منو از اون انبار پیزوری اخراج كنه، فكر كردی خیلی عاشق كارمم؟دوس دارم یه نفر تو خواب با یه دیلم مغزمو داغون كنه تا اینكه صبح برگردم تو اون زیرزمین و لیست ورود و خروج كالا بنویسم،برای این ماهی دویصت تومن كوفتی باید از هر چی آرزوشو دارم بگذرم،من دوس دارم بنویسم، می دونم كه می تونم اما زندگی شماها .زندگیمون نمی ذاره تكون بخورم،داره خفم می كنه
سیگار بیرون می آورد بادیدن مادرش كه او را نگاه می كند آن را سر جایش می گذارد و می خواهد برود بیرون

مادر:كجا داری می ری.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
- دیگر عوامل فیلم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیه كننده: سعید سعدی
مدیر فیلمبرداری: حمید خضوعی ابیانه
صداگذار: امیرحسین قاسمی
طراح چهره پرداز: سعید ملكان
صدابردار: حسین بشاش
طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسایی
دستیار و برنامه ریز: علی ملاقلی پور
عكاس: علی نیك رفتار (با عرض پوزش، نام عكاس به اشتباه درج شده بود)
موسیقی: حامد ثابت
منشی صحنه: پانته آ حسینی
تدوین: بهرام دهقانی
مدیر تولید: سعید سعدی


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- خلاصه ای از یك نقد این فیلم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهرام توكلی برای ساخت سومین فیلم سینمایی اش به سراغ یكی از معروف ترین نمایشنامه های تنسی ویلیامز نمایشنامه نویس بزرگ قرن بیستم رفته و داستان فیلم جدیدش را با اقتباسی از روی نمایشنامه فناناپذیر باغ وحش شیشه ای نوشته است.

تنسی ویلیامز نمایشنامه نویسی است كه آثارش برگرفته از حقیقت است. او در نمایشنامه نویسی تعهد ویژه ای نسبت به رئالیسم دارد كه همین نكته یكی از دلائل محبوبیت و شهرت اوست.

در اینجا بدون من توكلی لحن باغ وحش شیشه ای ویلیامز را كه تلفیقی از رئالیسم و دیدگاه های روانشناسانه است را به درستی درك كرده و به این برداشت متعهد مانده است. بدون اغراق توكلی به ارزش های این نمایشنامه معروف افزوده است و مانند برخی دیگر از كارگردانان كه از فیلم یا كتاب و یا نمایشنامه ای برداشت های اقتباسی می كنند نه تنها باعث تنزل آن اثر اولیه نشده است بلكه باعث تحسین بیشتر مخاطبان نسبت به اثر اولیه گشته است.

در باغ وحش شیشه ای یأس، ناامیدی، و تباهی درونمایه ای اساسی است. لورا شخصیت اصلی این نمایشنامه اعتماد به نفس خود را از دست داده و تبدیل به انسانی منزوی و گوشه گیر شده است. او تنها با قوه تخیل خود زندگی می كند. لورا خود را در باغ وحشی می بیند كه در واقعیت وجود ندارد. او كه دیگر در دنیای واقعی نیست و به دنیای تفكر خود رفته بر این باور است كه حیوانات باغ وحش به او نیاز دارند و او نیز با توجه به همین نیاز آن ها خود را ء می نماید.

این درونمایه تلخی است كه در نمایشنامه باغ وحش شیشه ای وجود دارد و توكلی نیز به این درونمایه تلخ پایبند مانده است. البته او قسمت پایانی نمایشنامه ویلیامز را تغییر داده است و پایانی تلخ تر و دردناك تر را برای آن رقم زده است. در نتیجه او در اینجا بدون من درامی خوش ساخت را ارائه كرده كه به خوبی از جوهره و زبان سینما را بهره برده است.

اینجا بدون من فیلمی است شخصیت محور كه از همان ابتدا تماشاگر را به شدت درگیر شخصیت هایش می كند. طوری كه مخاطب بعد از گذشت دقایقی خود را با آن شخصیت ها هم درد دیده و با آن ها همذات پنداری می نماید. تا آن حد كه به تمامی وجوهات درونی و بیرونی شخصیت های فیلم اشراف پیدا می كند.

گفتگوهای فیلم درخشان است. كافی است به گفتگوهای نه ای كه بین مادر و دختر رد و بدل می شود توجه كنیم كه برای مخاطب باور پذیر است و باعث هرچه بیشتر نزدیك شدن مخاطب به شخصیت های فیلم می شود.

تناقض رفتاری این خانواده كه از ضعف اقتصادی شدیدی رنج می برند به زیبایی هرچه تمام تر از آب درآمده است به عنوان نمونه مادر این خانواده كه با مشكلات عدیده ای با كارفرمایش دست به گریبان است و در مضیقه شدید مالی به سر می برد با هزار و یك كار ریز و درشت طوری زندگی اش را برنامه ریزی می كند تا همیشه بهترین ها را برای فرزندانش مهیا نماید.

كارگردانی بهرام توكلی در برخی از پلان ها بسیار فراتر از استانداردهای سینمای ایران است. میزانسن های دقیق و دكوپاژ قوی توكلی را كمتر كارگردانی در سینمای ایران دارد، همه چیز در اینجا بدون من فراتر از حد انتظار از یك فیلم تولید شده در سینمای ایران است. توكلی روی نما به نمای فیلم اش احساس مسئولیت ویژه ای دارد. طوری كه حتی یك نمای فیلم اش دچار ایراد و اشكال نیست.

انتخاب بازیگران اینجا بدون من به بهترین شكل ممكن صورت پذیرفته است. تا آن حد كه با وجود پیچیده بودن متن، تماشاگر فیلم هرگز احساس نمی كند احیاناً بازی ها نتوانسته اند درونمایه متن را به او منتقل كنند، یا مثلاً اگر بازیگر دیگری این نقش را بازی می كرد فیلم بهتر می شد.

جا دارد به بازی درخشان صابر ابر اشاره كنم. یا بازی فاطمه معتمدآریا كه در این فیلم یكی از بهترین بازی های دوران بازیگری اش را ارائه داده و اینجا بدون من حداقل در سالیان اخیر نقطه عطفی در كارنامه هنری او محسوب می شود. معتمدآریا به درستی هرچه تمام تر از ایفای نقش اش كه یك مادر مهربان و مسئولیت پذیر ایرانی است برآمده است.

همچنین نگار جواهریان نیز كه در این سال ها بازی های درخور توجهی از خود ارائه داده است به خوبی هرچه تمام تر از ایفای نقشش در این فیلم بر می آید.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- معرفی تصویری چهره های فیلم:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهرام توكلی (كارگردان)، فاطمه معتمد آریا، صابر ابر، نگار جواهریان و پارسا پیروز فر

آخرین جستجو ها

sicresela قله قاف temrebungti vebilrala www.ms65.ir خرید فروش قیمت پد اتو Iron Express خانگی چیست چیه از کجا بخرم کسب و کار اینترنتی و اطلاع رسانی وبلاگ شخصی حسین رضازاده atadolplat نگین خبر